بازاریابی مدرن به نوع جدیدی از بازاریابی میگویند که در آن کسب و کار ها تلاش میکنند تا از طریق اینترنت و شبکه های اجتماعی در حالت کلی با استفاده از تکنولوژی جدید محصولات و خدمات خودشان را ارائه دهند. شاید شما فکر کنید بازاریابی مدرن همان دیجیتال مارکتینگ است اما این گونه نیست دیجیتال مارکتینگ قسمتی از بازاریابی مدرن است. بازاریابی مدرن خیلی سخت تر و قوی تر از بازاریابی سنتی است، در بازاریابی مدرن کسب و کارها سعی میکنند با کمترین بودجه و بیشترین سود یا بازگشت سرمایه (ROI) بهترین نتیجه را بدست بیاورند. اس ام اس مارکتینگ، بازاریابی تلفنی، ایمیل مارکتینگ، قسمتی از بازاریابی جدید و دیجیتال مارکتینگ میباشند. چیزی که این روزها به عنوان بازاریابی مدرن می شناسیم، قبلاً وجود نداشت. چند سال قبل، بازاریابی مفهوم دیگری داشت. شما به عنوان بازاریاب، ماموریت پیدا می کردید که محصول تولید شده را به هر نحوی که شده، تبلیغ کنید و به فروش برسانید. هر چه هزینه بیشتری می کردید، احتمال موفقیت شما بیشتر می شد. اگر مشتری از محصول شما راضی نبود، خیلی اهمیت نداشت! چون تعداد محصولات مشابه دیگر در بازار، آنقدر نبود که شما را نگران کند. در واقع رقابت، کمرنگ بود و شما به هر حال می توانستید سهمی از بازار داشته باشید. “بی ربط نیست که خیلی ها هنوز هم بازاریابی را با زبان بازی و دروغ پردازی، هم معنا می دانند.” این روش هنوز هم استفاده می شود. منتها مخاطب های امروزی، هر حرفی را باور نمی کنند. بنابراین اگر پول زیادی داشته باشید، می توانید تیزر تبلیغاتی یک محصول را با چاشنی موزیک، صحنه های زیبا، بازیگرانی دوست داشتنی و البته هزینه هایی بابت طراحی سناریو و تصویربرداری و... راهی تلویزیون کنید و اگر محصولتان خوش قیمت باشد و در دسترس، احتمالاً به زودی نتیجه اش را خواهید دید. ولی هر کسی نمی تواند از این روش های گرانقیمت استفاده کند. ضمن اینکه با ظهور شبکه های مختلف، سایت ها و رسانه های اجتماعی، اقبال مردم به این نوع تبلیغات هر روز کمتر می شود و شاید خیلی دور نباشد، روزی که این روشها از ادبیات تبلیغ، حذف شوند. اما در بازاریابی مدرن، ما قرار نیست هر محصول یا خدمتی را بفروشیم. بازاریاب ها شخصیت خودشان را برای فروش یک محصول نامناسب، لگدمال نمی کنند؛ مشتری ها، محصولات نامرغوب را نمی خرند. و شرکت ها هم حساب شده تر هزینه می کنند.
در حالت کلی معنا و مفهوم بازاریابی یک چیز است و آن هم فروش و پیدا کردن یک بازار برای یک محصول یا خدمات است، اما در بازاریابی های متفاوت ابزارها و تفاوت های کوچکی وجود دارد. یکی از بهترین مزیت های بازاریابی مدرن یا نوین این است که شما با کاربر و مشتری خود میتوانید تعامل برقرار کنید، به عنوان مثال اگر من یک روشی از روشهای بازاریابی دیجیتال را انتخاب می کنم و در آن هزینه می کنم، می توانم این موضوع را بفهمم که آیا این بازاریابی برای محصولات و خدمات من مفید بوده است یا خیر، در صورتی که در بازاریابی سنتی تعامل کاربر با برند و کسب و کار بسیار پایین است یا وجود ندارد.
این روز ها می توانیم از ابزارهای جدیدی برای بازاریابی استفاده کنیم. ابزارهایی که در دسترس مخاطبان هستند و در عین حال، برایشان مزاحمتی ایجاد نمی کند. این روزها می توانیم ارتباط بهتری با خریداران برقرار کنیم. می توانیم حرفشان را از فرسنگ ها فاصله بشنویم و نظراتشان را در نسخه های جدید محصولاتمان، اعمال کنیم. و البته، این روزها، کسب و کارهای زیادی وارد فضای وب شده اند و این وظیفه ماست که برای پیروزی در این بازار، سنجیده تر، قوی تر و سریع تر عمل کنیم.
قطعاً با رعایت کردن اصول هرکاری در آن کار میتوان در کمترین زمان بهترین نتیجه را گرفت، بازاریابی مدرن نیز از این اصل مستثنی نبوده و اصول خاصی دارد. اولین اصل بازاریابی مدرن این است که شما دقیقاً محصول خودتان را بشناسید و بدانید برای چه افرادی مناسب است و کارایی دارد. بهعنوان مثال من یک لیوان عتیقه را در یک مغازه پلاستیک فروشی بگذارم، هیچوقت نمیتوانم آن لیوان را با قیمت خودش بفروشم. چرا؟ چون که افراد مناسبی را برای محصول خودم نتوانستم پیدا کنم و شاید مدتها بگذرد و هیچکس حتی قیمت آن لیوان را از من نپرسند. دومین اصل بازاریابی مدرن، شناختن و ارزیابی شاخصهای کلیدی است. یعنی، برای کسبوکارم یک چارچوبی را تعیین میکنم و همیشه قدمی را که برمیدارم با آن چارچوب یکی میکنم تا ببینم آیا در مسیر ئرستی حرکت کردهام یا خیر! اصل آخر این است که بعد از این که خزیدار محصول شمار را خرید کرد آن خریدار را رها نکنید و همواره مشتری یا خزیدار را تبدیل به خریدار محصول بعدی خود کنید. یکی از بزرگترین تفاوتهای بازاریابی مدرن و سنتی این است که در بازاریابی مدرن، فروش آخرین مرحله بازاریابی نیست، اما در بازاریابی سنتی فروش آخرین مرحله بازاریابی است.
هدف اصلی بازاریابی، شناسایی اهداف و نیازهای خاص مشتریان و هدایت آنها به سمت محصولات یا خدماتی برای برطرف کردن آنها است. شاید به نوعی بتوان گفت که بازاریابی مدرن، دو هدف اصلی را دنبال می کند:
در جذب، باید کاری کنیم که مخاطبان، ما را ببینند. بنابراین شاید درست کردن یک بنر تبلیغاتی، نوشتن متن خوبی که گوگل آن را دوست داشته باشد و یا ارسال یک ایمیل حرفه ای، در این بخش قرار بگیرند. در جلب اعتماد اما، باید با داستان هایمان، با محتواهایی که به گوش مخاطبان می رسانیم، با آموزش های رایگانی که تقدیم شان می کنیم، با برخورد خوبمان و با خدماتی حرفه ای، کاری کنیم که به ما اعتماد کنند و مشتری ما شوند. نمی توان گفت مرحله اول جذب است و یا اعتماد سازی. در واقع خیلی از کارهایی که برای اعتماد سازی انجام می شود، باعث جذب مخاطب هم می شوند. ولی مهم این است که هر دو هدف، به درستی دنبال شوند تا بتوانیم به فروش و درآمد برسیم. اگر محصولی عالی داشته باشیم ولی در جذب مخاطبان، ضعیف عمل کنیم، به فروش نخواهیم رسید. همینطور اگر مخاطبان زیادی جذب کنیم، ولی محصول یا خدمات ما، نتواند اعتماد آنها را جلب کند، محکوم به شکست هستیم.
وقتی با ماشین شخصی به سفر می رویم، بر اساس سلیقه مان، انتخاب می کنیم که از کدام مسیر برویم، کجاها توقف کنیم. کجا بنزین بزنیم. کجا غذا بخوریم و …در واقع مسیر را به بخش های مختلفی تقسیم می کنیم و در هر بخش، می دانیم که چه کارهایی باید انجام دهیم. در مسیر بازاریابی، ممکن است انتخاب کنیم که از بنرهای تبلیغاتی استفاده کنیم. ممکن است بخواهیم ایمیل مارکتینگ را امتحان کنیم و یا اینکه روی سئوی مطالب سایت، وقت بیشتری بگذاریم. اما در هر بخش، یک سری کار هست که باید انجام دهیم. مثلاً برای بنر تبلیغاتی، درست کردن یک بنر ساه، تابع استانداردهایی است که باید رعایت شود. همینطور باید بدانیم که از چه نوشته ها و عناوینی برای بنر استفاده کنیم. و در آخر، باید محل های مناسبی را برای انتشار، انتخاب کنیم.
9 قانون مهم در مدیریت بازاریابی مدرن:
با رشد تکنولوژی، امکان شناسایی راههای جدید برای جذب مشتریان بیشتر، تعامل مفید تر با آنها، شناسایی عمیق رفتارهای مشتریان بازار هدف، و تاثیری که در تکنیک های مدیریت بازاریابی و مارکتینگ گذاشته اند، بوجود آمده است.گرچه همه اینها تنها بخش بسیار ناچیزی از اثراتی ست که تکنولوژی میتواند بر اصول و تکنیک های بازاریابی آینده بگذارد. چراکه موفقیت واقعی مدیران بازاریابی، به شناخت 3 شاخص مهم در بازاریابی مدرن برمیگردد:
و علاوه بر گرایش به رشد و توسعه مداوم ازنظر تکنولوژیکی ،کمپانی ها میبایست از میان این ابزارها ، آنچه که همخوانی بیشتری با کسب و کارشان دارد انتخاب و سپس مورد آزمون قرار دهند. اما توسعه های تکنولوژیکی به تنهایی موفقیت های بازاریابی را رقم نمیزند. اصول و حقوق انسانی و رفتارهای مشتریان نیز می بایست در زمینه این ابزارها گنجانده و تعریف شود. مدیران بازاریابی میبایست سریع، منطعف و قدرتمند عمل کنند. مدیران باید آرایش افراد تیم را متناسب با نیازها و شرایط جدید تغییر دهند. همچنین کارمندان خلاق، مبتکر و همزمان تحلیگر جذب کنند. از این طریق تجربیات، به بهترین شکل و در محل درست خود بکار گرفته میشود. از سویی از آنجا که رفتارهای مشتریان در بازار ، از روند خطی پیروی نمیکند ، مدیران بازاریابی میبایست با بکارگیری انواع تکنولوژی ها این رفتار را بدرستی تحلیل و تصمیمات مهم را اتخاذ کنند.
علاوه بر سیستم های قدیمی خرید و فروش که بر اساس تصمیم مشتری به خرید یک محصول و فروش آن صورت می گرفت، یا انواع روش های دیگر بازاریابی و فروش مانند، بازاریابی تلفنی، فروشگاه های اینترنتی، فروش در شبکه های اجتماعی و ..، مدیران بازاریابی موفق بر دو اصل مهم تمرکزمیکنند:
در بازار پر رقابت جذب مشتری و فروش بیشتر ، هرچقدر هم یک محصول جذاب یا مهم باشد، اگر کمپانی ها نتوانند به بهترین شکل با مشتریان خود در تعامل باشند، مردم نیز به شرکت دیگری که دسترسی آسانتر و سریعتر دارد روی می آورند. اینجاست که نیاز به تیم پشتیبانی برای معرفی کاملتر محصول فروخته شده، شیوه نصب یا بکارگیری آن، معرفی شبکه های اجتماعی و سایتهای کمپانی به مشتریان ،اهمیت خود را هرچه بیشتر نشان میدهد. به عنوان مثال شرکت ادوبی ، حتی بعنوان یک برند مطرح در خصوص نرم افزارهای گرافیکی ، به طور ویژه ای متمرکز بر ارائه آموزشهای استفاده و رفع خطا های احتمالی در محصول خود است. اما اینکه به قراردهی این آموزشها صرفا در سایت خود اکتفا نمیکند، بحث دیگریست! مدیران بازاریابی این شرکت بخوبی با اهمیت سریعترین دسترسی آشنایی دارند و این آموزشها را در دیگر محل های پر بازدید مثل سایت یوتیوب و کانال های دیجیتالی پرمخاطب در اختیار مشتریان واقعی و بالقوه خود قرار میدهند. از طرفی ساده لوحانه است که همچنان با این ایده که مشتریان چه میخواهند ، اقدام به طراحی ، تولید یا بازاریابی نمود. یکی از اصول مهم در مدیریت بازاریابی مدرن، شناسایی چیزهاییست که مشتریان نمیخواهند. این اتفاق یا در بازار رقبا رخ داده یا میتواند به شکل بالقوه مشاهده شود. با کسب آگاهی و تحلیل بازخوردها، میتوان این نقضها را شناسایی و به علت آنها پی برد.
صرف بکارگیری ابزارهای اینترنتی، بازاریابی و فروش در یک کمپانی به موفقیت نمی انجامد. صد البته که تقریبا همه فروشندگان با این اصل که باید به آسانترین حالت در تماس با مشتریان باشند، آشنا هستند. اما ملاقات فیزیکی با مشتریان، چیزیست که در مدریت بازاریابی مدرن از اهمیت بسزایی برخوردار است.
خلاقیت در نشان دادن اهمیت یک محصول و معرفی همه مزایا و ابعاد آن در مدیریت بازاریابی مدرن یک چالش اساسی و مهم است. پس از تولید یک محصول، نکته قابل تامل، شرح استفاده و فواید استفاده از محصول (مانند صرفه جویی در هزینه ها ) به زبان ساده است. یکی از نقاط قوتی که در بخش اجرایی کمپانی اینتل وجود دارد، استفاده از یک میکرو پردازشگر هوشمند در سیستم خود است که همه اطلاعات را خلاصه و مفید میکند. لذا حتی اگر مشتریان چیزی از این پردازشگرهوشمند ندانند، اطلاع از وجود چنین فناوری هوشمند، همچنان برایشان جذاب و قابل توجه است که حتی قیمت کالا را هم منطقی تر مینماید.
اگر بخواهید به یک مدیر بازاریابی اینترنتی موفق و مدرن تبدیل شوید، باید همواره در حال آزمون و امتحان ابزارها و تکنیک های مارکتینگ باشید. ادوبی از طرق زیر بازاریابی خود را محک میزند:
البته با وجود همه ابزارها و داده های علمی، هنوز نیاز به هنر تلفیق بهینه بازاریابی و مدیریت مشتریان هست. چرا که همه چیز امکان اتوماتیکی شدن ندارد و بههمین دلیل است که هوشمند ترین روباتها هم هرگز جایگزین مدیران بازاریابی نخواهند شد. قدرت درک و قضاوت هنوز خصیصه هایی بااهمیت از نقش انسانها در مباحث بازاریابی و مارکتینگ است.
بر خلاف گذشته، بسیاری از افراد مبتکر، علاقمند به گرفتن بازخورد از ابداعات خود دارند. فرقی نمیکند این اطلاعات را از شبکه های اجتماعی بدست آورند یا سیستمهای پردازشی پیشرفته تر. این بازخوردها به سازندگان مبتکر در بهبود ساخته هایشان کمک شایانی میکند. کمپانی مک کنزی طی گزارشی اعلام کرد که شرکتهایی که بین خلاقیت و تحلیل بازخوردهای مربوط به آن موفق به ایجاد یک ارتباط و تعامل شده اند، از توسعه و رشد کسبوکار خود تا دوبرابر نسبت به گذشته خبر داده اند.
تیم های پوشش دهنده یکدیگر، تضمین کننده موفقیت در مدیریت بازاریابی مدرن هستند. در این بازار پررقابت و چالشهای رو به افزایش بازاریابی، حضور منفرد در بازار برای محصولات تکنولوژیکی بسیار دشوار است. تلفیق های سازمانی یا چند واحد در قالب یک تیم برای این شرکت ها میتواند منجر به ایجاد یک برند موفق شود.
عملکرد مثبت، هدفی بزرگتر در مدیریت بازاریابی مدرن است.
علاوه بر تمامی نکات مهم فوق الذکر، راهبردها و مدیریت بازاریابی هم در شیوه نوین آن متحول شده است. مدیران بازاریابی آینده میبایست با مدیریت مشتریان، مدیریت پشتیبانی و توسعه دهندگان سازمانی یکی شوند. در بازاریابی مدرن نباید این عملکردها جدای از هم مورد مدیریت و راهبری قرار بگیرند. راهی که کمپانی های برند و مطرح مانند اینتل در پیش گرفته اند تلفیق این عملکردها در یک مجموعه هماهنگ و تحت رهبری یک مدیر بازاریابی ست.
0 نظر