Background

واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU چیست؟

واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU چیست؟

واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU چیست؟

واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU که مخفف Strategic Business Unit است، برای سازمان‌های چند محصولی کاملا ضروری هستند. این واحدهای کسب‌وکار اساساً به عنوان مراکز سود شناخته می‌شوند. آنها بر روی مجموعه‌ای از محصولات متمرکز هستند و مسئولیت هر تصمیم یا استراتژی اتخاذ شده برای آن مجموعه خاص از محصولات را بر عهده دارند.
پس در واقع، واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU، یک بخش از یک سازمان (شرکت یا کسب‌وکار) بزرگ را به طور مستقل اداره می‌کند و دارای دید، مأموریت و اهداف مربوط به خود است، که برنامه ریزی آن به طور جداگانه از دیگر فعالیت‌های سازمان انجام می‌شود. بنابراین یک واحد کسب‌وکار استراتژیک دارای چشم‌انداز، ماموریت و اهداف متمایز از شرکت مادر و عاملی برای ارزیابی عملکرد بلند مدت شرکت است. از جمله برخی از دلایل ایجاد واحدهای کسب و کار استراتژیک می‌توان به کندی عملیات تصمیم‌گیری، پیچیدگی عملیات هماهنگی، کاهش توان تحرک و عدم کارایی در پاسخ به تغییرات محیطی اشاره کرد.
به عبارت ساده تر، SBU دسته‌ای از مشاغل مرتبط است که وظیفه آن‌ها درمان و برنامه ریزی، در ترکیب با شرکت مادر می‌باشد. یعنی شرکت اصلی که در یک طیف گسترده‌ای از مشاغل مشغول به فعالیت است، بسیاری از مشاغل خود را به چند بخش جداگانه و به نوعی دسته بندی می‌کند. این دسته می‌تواند یک بخش تجاری، یک خط تولیدی یا حتی یک محصول یا مارک خاص باشد که گروه خاصی از مشتریان یا یک موقعیت جغرافیایی خاص را هدف قرار دهد.

ویژگی‌های واحد تجاری استراتژیک

-مشاغل جداگانه و یا گروهی از مشاغل مشابه، زمینه‌ای را برای برنامه ریزی مستقل فراهم می‌کنند.
-مجموعه‌ای از رقبا.
-مدیریت برنامه ریزی استراتژیک، سودآوری و عملکرد بخش.
-یک واحد تجاری استراتژیک به طور خاص برای هدف قرار دادن یک بخش خاص از بازار تشکیل شده است که نیاز به تخصص در تولید و مدیریت دارد.

تاریخچه شکل‌گیری واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU

رشد کسب و کارها بر پایه تعدد محصول و خدمت است و این تعدد محصول و خدمت به منزله ایجاد تنوع در دل سازمان است. اینگونه تنوع‌ها، در یک لحظه به وجود نمی‌آیند. بلکه در طول عمر کسب‌وکار، با انگیزه‌ها و انگیزاننده‌های مختلف شکل می‌گیرند و نهایتاً وضع به جایی می‌رسد که مدیران متوجه می‌شوند نمی‌توانند این همه تنوع را به سادگی مدیریت کنند. اگر مدیر یک کسب‌وکار چند ساله باشید، چنین سناریوهایی برای شما تازگی ندارد و بعید نیست خودتان هم با آن‌ها درگیر باشید.
شرکت‌های بزرگ بین‌المللی هم چنین تجربه‌هایی داشته‌اند. چنان‌که شرکت جنرال الکتریک هم، در دهه‌ی شصت و هفتاد میلادی (حدود نیم قرن پیش) درگیر چنین وضعیتی بوده و زمانی مدیران به خود آمدند که دیدند درگیر حدود ۱۷۰ دپارتمان هستند که هر کدام، مشکلات و چالش‌ها و دغدغه‌های خود را دارند. مدیران جنرال الکتریک در آن زمان از شرکت مشاوره مدیریت مکنزی کمک گرفتند و زمانی که مکنزی مشغول اصلاح ساختار آن‌ها بود، اصطلاحی به وجود آمد که هنوز هم در ادبیات مدیریت استراتژیک تحت عنوان «واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU» به کار می‌رود.

ساختار SBU

ساختار SBU از واحدهای عملیاتی تشکیل شده است که آن واحدها نیز به عنوان یک تجارت مستقل عمل می‌کنند. مدیرعامل سازمان مسئولیت کار را برای انجام امور منظم و استراتژی واحد تجاری به مدیران واگذار می‌کند. بنابراین، مدیر شرکت در قبال تدوین و اجرای استراتژی جامع پاسخگو است و SBU را از طریق کنترل استراتژیک و مالی اداره می‌کند.
در این روش، شرکت به واحد‌های جاری استراتژیک تقسیم می‌شود و مجری ارشد برای تصمیم گیری برای هر واحد قدرت دارد. مقامات ارشد اجرایی تحت نظارت یک مدیر ارشد اجرایی و یا همان مدیرعامل فعالیت می‌کنند.
در یک واحد تجاری استراتژیک سه سطح وجود دارد، که در آن دفتر مرکزی شرکت در صدر قرار دارد، SBU در وسط و باقی تقسیمات در رده‌ی پایین قرار دارند. از این رو این تقسیمات درون SBU با یکدیگر در ارتباط و در عین حال از یکدیگر مستقل هستند. اما از دیدگاه استراتژیک، هر SBU یک تجارت مستقل می‌باشد.
یک واحد تجاری استراتژیک به عنوان یک مرکز سود در نظر گرفته می‌شود و توسط مدیران شرکت اداره می‌شود. این امر بر برنامه‌ریزی استراتژیک به جای کنترل عملیاتی تأکید می‌کند تا بخش‌های جداگانه SBU بتوانند هر چه سریعتر به محیط کار در حال تغییر پاسخ دهند و شرکت را رو به پیشرفت ببرند.

دلایل اهمیت استفاده از واحدهای کسب و کار استراتژیک یا SBU

دلایل مختلفی برای استفاده از واحدهای کسب‌وکار استراتژیک در یک سازمان وجود دارد. با این حال، در کنار دلایل استفاده از واحدهای کسب و کار استراتژیک، قدرت‌هایی نیز وجود دارد که می‌توانند بر فعالیت‌های یک واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU موثر واقع شوند. استقلال برنامه ریزی، توانمندسازی و سایر موارد از جمله قدرت هایی هستند که بر یک واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU تأثیر می‌گذارند. سه مورد از این ویژگی‌ها در زیر مورد بحث قرار گرفته است:

۱) توانمندسازی مدیر SBU

توانمندسازی مدیران واحدهای کسب‌وکار استراتژیک برای موفقیت این واحدها و همچنین محصولات بسیار مهم است. این موضوع عمدتاً به این دلیل است که این مدیر کسی است که در واقع با بازار در ارتباط است و بهترین استراتژی‌هایی را می‌داند که می‌توانند برای بازدهی بهینه استفاده شوند. بنابراین مدیر یک واحد کسب‌وکار استراتژیک ممکن است به سرمایه‌گذاری بیشتری برای محصولات خود نیاز داشته باشد. در چنین مواقعی مدیر باید از سوی سازمان حمایت شود. فقط این اعتماد به مدیر است که به پیشرفت واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU کمک می‌کند.

۲) درجه اشتراک یک واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU با دیگری

اگر یک واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU به مقداری بودجه نیاز داشته باشد اما همان بودجه ارائه نشود، زیرا بودجه توسط دو SBU دیگر تقسیم شده است و بودجه کلی سازمان نیز اندک باشد، چه می‌شود؟ مشخص است! این واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU استقلال لازم را برای اجرای برخی از استراتژی‌های مهم بدست نمی‌آورد. به همین ترتیب ممکن است محدودیت‌های دیگری برای این واحد SBU اعمال شود؛ چرا که از منابعی استفاده می‌کند که توسط واحدهای کسب‌وکار استراتژیک دیگری به اشتراک گذاشته شده است. البته این اتفاق ممکن است همیشه منفی نباشد. از زمانی که یک واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU سود بیشتری نسبت به معمول کسب می‌کند، این درآمد ممکن است برای SBU دیگر نیز مفید باشد و در نتیجه باعث رشد هر دوی آنها شود. اینجاست که اشتراک گذاری در واقع نقش مثبتی ایفا می‌کند.

۳) تغییرات بازار

یک واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU کاملاً باید انعطاف‌پذیر باشد؛ زیرا باید با هر تغییر عمده در بازار سازگار شود. به عنوان مثال اگر یک مدیر واحد LCD یک کمپانی نمایشگر بداند که نمایشگرهای ال‌ای‌دی در حال حاضر تقاضای بیشتری دارند، باید با مدیریت ارشد ارتباط برقرار کند که مایل است طیف وسیعی از محصولات ال‌ای‌دی را نیز برای سودآوری SBU بیشتر کند. بنابراین با افزودن نمایشگرهای LED به مجموعه خود، این واحد کسب و کار استراتژیک یا SBU می‌تواند بلافاصله سود دهی را دوچندان کند. بنابراین با تطبیق با تغییرات در سطوح SBU، سازمان به عنوان یک کل می‌تواند سودآور شود.

نمونه‌های واحدهای تجاری استراتژیک

بهترین مثال برای واحد تجاری استراتژیک این است که سازمان‌هایی مانند یونیلیور یا LG را در کانون توجه قرار دهیم. این سازمان‌ها با دسته‌بندی‌های متعدد محصولات و خطوط تولید متعدد شناخته می‌شوند. به عنوان مثال، یونیلیور ممکن است یک سری محصولات در دسته شامپو داشته باشد، به طور مشابه LG ممکن است یک سری محصولات در دسته تلویزیون داشته باشد. بنابراین برای ردیابی سرمایه‌گذاری‌ها در برابر بازده، آنها ممکن است این دسته‌ها را به عنوان یک واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU متفاوت طبقه‌بندی کنند.

کلام آخر

کلید مدیریت استراتژیک کسب‌وکار این است که نظارت دقیقی بر سرمایه‌گذاری و بازده هر واحد کسب‌وکار استراتژیک یا SBU داشته باشید. مدیران یک واحد SBU نیز نقش مهمی در این امر ایفا می‌کنند و از این رو، باید با تجربه گسترده در آن صنعت خاص استخدام شوند. همچنین باید هر تغییری در بازار و تأثیر آن بر هر واحد SBU پیش‌بینی شود. از این رو، برای یک سازمان چند محصولی، مدیریت کسب‌وکار ممکن است در واقع به معنای مدیریت واحدهای کسب‌وکار استراتژیک باشد.

مقالات پیشنهادی

0 نظر

نظر خود را ثبت نمایید

نظر شما با موفقیت ثبت گردید و پس از تایید مدیر سایت در همین صفحه نمایش داده خواهد شد.